[ad_1] پس از سال ۱۹۴۸ سیاست پاکسازی نژاد فرمهای مختلفی به خود گرفت. در نقاط مختلف سرزمین هاش اشغال شده و نیز در اسرائیل، سیاست اخراج با سیاست ممنوعیت خروج از روستاها و محلهها جایگزین شد. محدود کردن فلسطینیها در جایی که زندگی میکنند، همان هدفی را دنبال میکند که اخراج کردن آن ها. آنها […]
[ad_1]
تا زمانی که جامعه جهانی پیامدهای سیاستهای کنونی و گذشته پاکسازی نژادی توسط اسرائیل را قبول نکرده و به آن رسیدگی نکند، هیچ راه حلی برای مشکل اسرائیل و فلسطین پیدا نخواهد شد. اعتنا نکردن به مساله آوارگان فلسطینی عرگونه تلاش برای صلح دادن دو طرف درگیری را بی اثر میکند. به همین دلیل به رسمیت شناختن وقایع سال ۱۹۴۸ به عنوان عملیات پاکسازی نژادی و اطمینان یافتن از این که راه حلهای سیاسی ریشه این درگیریها یعنی اخراج فلسطینیها را نادیده نمیگیرد، کاملا حیاتی است. این نادیده انگاشتن ها، دلیل اصلی به هم خوردن همه توافقهای صلح قبلی است.
حتی اگر از این رخدادها، نتایج حقوقی به بار نیاید، هم چنان در طرف فلسطینی، احساسات انتقام جویانه و انگیزههای مجازات طرف مقابل وجود خواهد داشت. به رسمیت شناختن حقوقی روز نکبت در ۱۹۴۸ به عنوان اقدام برای پاکسازی نژادی راه نوعی از اجرای عدالت در این مورد را باز میکند. این دقیقا همان پروسهای است که اخیرا در آفریقای جنوبی اتفاق افتاده است. اقرار و تصدیق به وجود اعمال و اقدامات نادرست در گذشته به معنای آوردن مجرمان به دادگاه نیست بلکه بدان معنی است که جرم و جنایت رخ داده، به افکار و دادگاه عمومی خواهد آمد. تصمیم نهایی در این موارد از نوع مجازات نیست بلکه دادن خسارت به خسارت دیدگان است: به قربانیان غرامت داده میشود.
ذکر این نکته اهمیت دارد که بدانیم یهودیانی نیز در اسرائیل هستند که این درسها را فراگرفته اند. همه یهودیان نسبت به روز نکبت غافل یا بی تفاوت نیستند. کسانی که اکنون نیز اقلیتی کوچک محسوب نمیشوند، اما آن چه امروزه اهمیت دارد این است که ثابت شود شهروندان یهودیای هم وجود دارند که نسبت به این رنجها و زاریها بی اعتنا هستند و کسانی که در سال ۱۹۴۸ کشته شده، مورد تجاوز قرار گرفته و مجروح شدند را نادیده میگیرند. آنها شنیده اند که هزاران فلسطینی در دهه ۱۹۵۰ دستگیر و زندانی شدند، میدانند که کشتار کفرقاسم در سال ۱۹۵۶ رخ داد، زمانی که فلسطینیها به خاطر فلسطینی بودن توسط ارتش کشته شدند. آنها خبر دارند که در جنگ ۱۹۶۷ و نیز بمباران وحشیانه کمپهای پناهندهها در ۱۹۸۲ جنایت جنگی اتفاق افتاده است. آنها فراموش نکرده اند که در طول دهه ۱۹۸۰ و نیز پس از آن جوانان فلسطینی مورد آزار قرار گرفتند. این اسرائیلیها ناشنوا نیستند وامروز هم میتوانند صدای افسران نظامی که دستور کشتن فلسطینیها بی گناه را میدهند و صدای خندههای سربازانی که ایستاده و این صحنهها را تماشا میکنند را میشنوند.
آنها هم چنین کور هم نیستند. باقی ماندههای ۵۳۱ روستای تخریب شده و محلات ویران شده را میبینند. آنها مانند هر اسرائیلی دیگری، همه چیز را میتوانند ببینند، اما به دلایل مختلف نمیخواهند این کار را انجام دهند: باقی مانده روستاها در اختیار مزارع اشتراکی کیبوتیزم و تحت کشت درختان کاج جنگلهای صندوق ملی یهود است.
آنها حتی چیزهایی که ممکن است افراد دیگر جامعه فراموش کنند را نیز به خاطر دارند و این احتمالا به خاطر آن است که کاملا ارتباط میان پاکسازی نژادی ۱۹۴۸ و وقایع پس از آن تا به امروز را میدانند. آنها میدانند که میان قهرمانان جنگ استقلال اسرائیل همان کسانی هستند که سرکوب ظالمانه دو انتفاضه را رهبری میکردند. آنها اسحاق رابین یا آریل شارون را اشباها به عنوان قهرمانان صلح معرفی نکرده اند. آنها هم چنین از این که بخواهند ربط میان ساخت دیوار و سیاست گسترده پاکسازی نژادی را منکر شوند نیز امتناع میکنند. اخراج ۱۹۴۸ و زندانی کردن مردم در حصار دیوار که امروز رخ میدهد، نتیجه اجتناب ناپذیز همان سیاست پاکسازی نژادی است.
آنها هم چنین نمیتوانند تصدیق نکنند که میان ظلم غیرانسانی اعمال شده در غزه از سال ۲۰۶۶ و سیاستها و اعمال پیش از آن ارتباطی وجود ندارد. این اعمال غیرانسانی در خلا متولد نشده اند. ساختارهای تاریخی و ایدئولوژیکی وجود دارد که این مساله را موجه جلوه میدهد. پ
زمانی که رهبری سیاسی فلسطینیها این جنبه از درگیری را فراموش کند، این جامعه فلسطینی است که تلاش میکند تا وقایع سال ۱۹۴۸ را در مرکز توجه قرار دهد. بیرون و درون اسرائیل، سازمانهای مردم نهادی مانند badil و adrid و al-awda تلاش شان برای به خاطر آوردن وقایع ۱۹۴۸ را با لزوم یادآوری این وقایع برای تضمین راه حلهای آینده انجام میدهند.
[ad_2]
Source link