[ad_1] حالا درست ۱۱۲ سال از آن روز، آن روز عجیب میگذرد؛ نوروز ۱۲۸۵ و تنها چند ماه پس از صدور فرمان مشروطه بود که فرخی یزدی، شاعر آزادیخواه دوران به جای اینکه مثل بسیاری از شاعران همشهریاش به دارالحکومه یزد برود و برای حاکم شهر نوروزنامهای مملو از غلو و مدح بخواند، در مجمع […]
[ad_1]
حالا درست ۱۱۲ سال از آن روز، آن روز عجیب میگذرد؛ نوروز ۱۲۸۵ و تنها چند ماه پس از صدور فرمان مشروطه بود که فرخی یزدی، شاعر آزادیخواه دوران به جای اینکه مثل بسیاری از شاعران همشهریاش به دارالحکومه یزد برود و برای حاکم شهر نوروزنامهای مملو از غلو و مدح بخواند، در مجمع آزادیخواهها و دموکراتهای شهر حاضر شد و در مذمت حاکم قصیدهای خواند و همین کافی بود.
[ad_2]
Source link