اعتیاد به پورنوگرافی و تماشای فیلم‌های سکسی و مستهجن

اعتیاد به ارتباط جنسی اغلب زنان و مردان را به یک اندازه مبتلا میسازد. از نشانه‌های عمومی اعتیاد به رابطه جنسی میتواند این باشد که در فرد معتاد به رابطه جنسی نیاز به برانگیختگی جنسی جای نیاز به صمیمت را می‌گیرد. همانطور که گفته شد در این بیماری، یک الگوی وسوسه و اجبار به برقراری رابطهٔ جنسی وجود دارد که در آن روابط جنسی منجر به تخریب‌های زیادی در زمینه‌های کاری، خانوادگی و عزت نفس، می‌گردند.

هنگامی که از شما رفتار جنسی ناشی از یک اجبار درونی سر بزند عموما زندگی شما را بصورتی منفی تحت تاثیر قرار می‌دهد. دقیقا همینجا است که درخواست کمک و مشاوره معنای واقعی خود را پیدا می‌کند.

در این اختلال نوعی کنجکاوی جنسی وجود دارد که در وجود انسان امری طبیعی است. همین کنجکاوی است که باعث می‌شود افراد با شکل درست رابطه جنسی آشنا شده و بتوانند در زندگی مشترک وظائف و مسئولیت‌های خود را انجام دهد. حال اگر این کنجکاوی طبیعی افزایش بیش از حد داشته باشد باید بدانید در معرض یک بحران به نام اعتیاد جنسی قرار دارید که ابتلا به آن می‌تواند خسارت‌های غیر قابل جبران به دنبال داشته باشد. امکانات تقویت این اعتیاد جنسی هم در محیط اطراف به طور ملموس وجود دارد. به عنوان مثال فرد مجبور می‌شود در فضای مجازی تنها به دنبال مطالب و تصاویری باشد که محتوای جنسی بیشتری وارد ذهن او کند.

این یعنی کنجکاوی ساده و اولیه در خصوص مسائل جنسی تبدیل به یک عادت مخرب شده و فردی که عادت زیاد به چیزی پیدا میکند معتاد به آن چیز می‌شود. در عین حال همین جستجوی پرولع برای محتوای جنسی می‌تواند به عنوان یک دستگاه سنجشگر عمل می‌کند و شما میزان فرو رفتن خود را در ورطه اعتیاد جنسی اندازه گیری کرده و برای حل این بحران به مشاور مراجعه کنید. زیرا در ابتدا یک جویندۀ ساده مضامین جنسی در فضای مجازی بوده اید و اکنون به یک میدان دار فعال تبدیل شده اید. پس قطعا در حال پیشروی در منطقه اعتیاد جنسی هستید.

انکار اعتیاد جنسی

بعضی دیگر از معتادان جنسی، از قبول اینکه معتاد هستند سرباز می‌زنند و اعتیاد جنسی خود را انکار می‌کنند. برخی از توجیهاتی که این افراد ارائه می‌کنند این‌ها هستند:

من مشکلی ندارم فقط ازنظر جنسی خیلی گرم و هات هستم
من خیلی هم سالمم، چون میل جنسی قوی‌ای دارم
درسته به زنم خیانت کردم، ولی عوضش خیلی به اون خانمه محبت کردم، خیلی تنها و بی کس بود!
با این زندگی سخت و با این مشکلات سنگین، حق من نیست که گاهی زیرآبی برم؟ زن و بچه ام هم که نمیدونن!
همه دارند این کار رو می‌کنند، من نکنم بقیه می‌کنند؟!
من تقصیر ندارم، خود اون آقا/خانم ازم خواست باهاش رابطه داشته باشم
الآن همه دنیا دارند عشق وحال می‌کنند، به من که رسید بد شد؟

و توجیهات شدیدتری از این قبیل:

شما‌ها خودتون عرضه دختربازی/پسر بازی ندارید بعد هی به من گیر میدید!
خود ارضایی نیاز طبیعی هر انسانیه، همه این کار رو می‌کنند (حکایت کافر همه را به کیش خود پندارد)
من همونقدر که برای دوست دختر/دوست پسرم وقت می‌گذارم برای همسر خودم هم وقت می‌گذارم؟!
این رابطه مخفیانه، من رو آروم میکنه و باعث میشه رابطه ام با همسرم بهتر بشه!
تمامی موارد بالا توجیهاتی هستند که فرد معتاد جنسی ارائه می‌کند تا صورت مسئله را پاک کند و از درمان فرار کند. این توجیهات در حالی است که با همه این زرنگ بازی ها، خود فرد معتاد جنسی در اعماق درون خود از این شرایط رنج می‌برد و آرزو می‌کند‌ای کاش می‌توانست رها شود و مثل بقیه مردم یک زندگی سالم داشته باشد.

چه مشکلات فراوانی که برای فرد معتاد جنسی در جامعه، محیط کار، خانواده و … پیش می‌آید که باعث شرمساری و آبروریزی او می‌شود، ولی او نمی‌تواند به تنهایی این اعتیاد وحشتناک را ترک کند.

درمان‌ها: