بلیت‌هایی که اصلاحات آنان را می‌سوزاند
بلیت‌هایی که اصلاحات آنان را می‌سوزاند

[ad_1] فعالان اجتماعی و سیاسی از خاطر نخواهند برد جریان های بدیل اصلاحات با حمایت، راهبری و سرمایه اجتماعی ایشان بر سر کار آمده اند و جریان اصلاحات باید مسئولیت تمامی آرایی را که با میان داری آنها به صندوق ها ریخته شد را بر عهده بگیرند. خبرگزاری فارس: جریان اصلاحات که جریان اصلی حامی […]

[ad_1]

فعالان اجتماعی و سیاسی از خاطر نخواهند برد جریان های بدیل اصلاحات با حمایت، راهبری و سرمایه اجتماعی ایشان بر سر کار آمده اند و جریان اصلاحات باید مسئولیت تمامی آرایی را که با میان داری آنها به صندوق ها ریخته شد را بر عهده بگیرند.

خبرگزاری فارس: جریان اصلاحات که جریان اصلی حامی دکتر روحانی برای تصدی منصب ریاست جمهوری بود امروز پس از دیدن نابسامانی‌های فراوان و عدم توانایی در کنترل وضعیت کشور در صدد است تا خود را از این کابینه و اتفاقات کشور مبری کند و بگوید ما در این کابینه نقشی نداشتیم و از طرفی مدام بر این نکته پافشاری می‌کند که نباید مردم از اصلاحات عبور کنند.

یکی از تحلیل‌هایی که می‌توان در مورد این استراتژی تبلیغاتی ارائه کرد این است که جریان اصلاحات خود را اپوزسیون قانونی و داخلی می‌داند که اگر مردم از آن عبور کنند حتما برای نیل به خواسته‌های خود راهی دیگر را می‌پیمایند، پس جریان اصلاحات مردم ایران را افرادی می‌داند که از نظام و انقلاب زده شده اند لذا به دنبال راه نجاتی می‌گردند که آن راه نجات در مرحله‌ی اول جریان اصلاحات است و در مرحله‌ی های بعدی گزینه‌های دیگر و نیز می‌توان اینگونه گفت که جریان اصلاحات برآورنده‌ی نیاز‌ها و خواست‌های افرادی است که با انقلاب نسبتی ندارند.

حال این جریان با این رویکرد هم محبوب قلوب و ملجاء کسانی خواهد شد که از جمهوری اسلامی رویگردان شده اند و هم می‌تواند خود را به عنوان ناجی نظام معرفی نماید یعنی این رویکرد را به سران نظام القاء کند که یا باید با آرمان‌های جریان اصلاحات کنار آمد یا باید قید اصل نظام را زد. در واقع جریان اصلاحات با این کار فرار رو به جلو نموده است، هم از مسئولیتی که نسبت به وضعیت موجود کشور دارد سر بازده هم از مسئولیت رایی که برای دولت حاکم از مردم گرفته اند شانه خالی می‌کنند، در حالی که می‌دانیم گفتمان جدید الولاده‌ی اعتدال به خودی خود نمی‌توانست در مقابل رقبای ریشه داری مانند جریان اصول گرایی قد علم کند و این رای رای جریان مقابل اصول گرایی است یعنی اصلاح طلبان با تابلویی جدید وارد شدند و با پادرمیانی بزرگان این جریان بود که آقای عارف از رقابت‌های ریاست جمهوری کنار کشیدند و سبد آرای اصلاح طلبان گفتمانی در ظاهر جدید را بر سرکار آورد، ولی حالا دوستان سعی دارند این پروسه را انکار کنند تا سرمایه‌ی اجتماعی خود را برای برخی ناکارآمدی‌ها هزینه نکرده باشند و در عین حال موجودیت خود را در کلان نظام سیاسی کشور حفظ نمایند و از طرفی با شروع زودهنگام جنگ سرد انتخاباتی هر صدایی مبنی بر معرفی شخص و یا اشخاص احتمالی برای تصدی سکان داری اجرایی کشور را تحت الشعاع قرار دهند و خود را به عنوان جریانی مستقل از اعتدال و اشتباهات آن به مردم معرفی کنند.

شاید بتوان این کار را همان سیاست پوتین و مدودف نامید، اما نه میان دو شخص بلکه میان دو جریان یعنی ابتداء با یک بدل وارد میدان می‌شوند و نام آن را اعتدال می‌گذارند تا برای مردم نیز تنوع باشد و نیز مسئولیت‌های ناشی از آن را نیز به گردن نگیرند و بعد از سپری شدن عمر این جریان خود با تابلوی واقعی در میدان حاضر شوند و بعد جریانی دیگر را بسازند واین دور ادامه پیدا کند، ولی حقیقت ماجرا این است که فعالان اجتماعی و سیاسی از خاطر نخواهند برد جریان‌های بدیل اصلاحات با حمایت، راهبری و سرمایه اجتماعی ایشان بر سر کار آمده اند و جریان اصلاحات باید مسئولیت تمامی آرایی را که با میان داری آن‌ها به صندوق‌ها ریخته شد را بر عهده بگیرند و نمی‌توانند با فرار رو به جلو و فتح سنگر به سنگر منویات خویش را به عنوان خواست عمومی از جهتی و بازی کردن نقش ناجی از طرفی دیگر پیش ببرند.

[ad_2]

Source link