[ad_1] یک واقعیت وجود دارد که باید آن را بپذیریم و آن این است که ما نمیتوانیم تمام عمر از فرزندانمان محافظت کنیم. پدر و مادرهای زیادی هستند که وقتی فرزندشان از منزل بیرون میرود مدام نگران این هستند که وی دچار اشتباه نشود و یا اینکه کسی به وی آسیبی بزند و یا رابطهای […]
[ad_1]
برخی سعی میکنند از دوران کودکی تا بزرگسالی کنترل بیشتری بر روی فضایی که فرزندشان قرار میگیرد داشته باشند، فراموش نشود این والدین هدفشان کنترل فرزندان نیست، بلکه هدف اصلی کنترل محیط و شرایطی است که فرزندشان در آن قرار میگیرد و بالطبع این رفتار کنترلگرانه سبب محدودیتهایی برای فرزند میشود و در نهایت وی تصور میکند پدر و مادر بصورت مداوم سعی دارند کارها، رفتارها، صحبتها و رفت و آمدهای وی را کنترل کنند، این که بهصورت مکرر احساس کنیم فرد یا افرادی برایمان مسیری را مشخص میکنند و روابط و رفتارهایمان را زیر ذره بین قرار میدهند مسلما خوشایند نیست و این همان حسی است که فرزندانمان که مادر و پدری کنترلگر دارند تجربه میکنند مخصوصا در دوران بلوغ که سبب آشفتگی روابط بین والدین و فرزندان میشود، آنها نمیدانند والدینشان با این روند به دنبال محافظت از آنها هستند و میخواهند نگرانی و اضطراب خودشان را کنترل کنند.
فرزندان ناخواسته در برابر رفتارهای محدود کننده و کنترلکننده والدین قد علم کرده و مقاومت میکنند و این را میتوان از کودکی درون شان مشاهده کرد و از طرفی در دوران بلوغ نیز شاهد هستیم که نوجوانان رودرو با والدین خود قرار میگیرند و جر و بحثهای آنها برای دستیابی به آزادی و استقلال در منزل تمامی ندارد.
آیا کنترلگری میتواند از فرزندانمان محافظت کند؟ و یا بیشتر آنها را از ما دور کرده و سرکشی را افزایش میدهد؟
گذاشتن قواعد سخت رفت و آمد، گزینش دوستان، مدام نشان دادن مسیر درست و نادرست زندگی، دادن درسهای اخلاقی تا چه حد به فرزندانمان کمک میکند؟ تا چه حد یاریرسان وی در این دنیا خواهد بود؟
در این مرحله ما با دو مسئله روبرو هستیم
به کودکان اجازه تصمیمگیری بدهید
صحبت از آگاهی که میشود همانطور که ذکر شد برخی تصور میکنند باید مدام مسائلی را به کودکان یادآور شوند.
به عنوان نمونه:
این لباس را نپوشی مناسب شخصیت تو نیست.
یا در فرزندان کوچکتر در مهد کودک: دعوا نکنی کسی تو را بزند.
شاید با تغییرات ساده در جملات بتوان نتایج بهتری گرفت، به عنوان مثال
دوستان خوب بسیار ارزشمند هستند مخصوصا اگر کمکت کنن که احساس بهتری در مورد خودت داشته باشی و موفقتر باشی تو هم میتونی به دوستات این حس رو بدی اینطور نیست؟
به نظرم مدلهای دیگه رو هم امتحان کن این لباس قشنگه، ولی شاید بهتر از اینم پیدا کنی.
در بچههای کوچکتر: کشتی گرفتن تو مهد کودک خوبه، ولی بیا یادت بدم که کجای بدن دوستات بزنی بیشتر خوش میگذره و اوه یه چیز مهم دیگه، مراقب سرشون باش یه وقت مشت به سر و صورت شون نخوره!
کودکان معنای خوب و بد را در خانواده میآموزند، از والدین ارزشها و ضد ارزشها را یاد میگیرند، ولی اگر آموختن این ارزشها و ضد ارزشها سخت و تحکمآمیز باشد مطمئن باشید از آن ناخودآگاه تخطی خواهند کرد. ساختارهای کنترل درونی را در کودکانتان مستحکم کنید تا در آینده به جای ترس از آسیب دیدن فرزندانتان مطمئن باشید وی بهترین تصمیمات را خواهد گرفت.
منبع:زندگی آنلاین
[ad_2]
Source link