[ad_1] این شرایط ممکن است چالشهایی را در زندگی زناشویی ایجاد نماید. در این مقاله میکوشیم تا روشهای برخورد با این چالش را با شما خواننده در میان بگذاریم. با شوهر بازنشسته چه باید کرد؟ بازنشستگی مرحلهای طبیعی از زندگی برای افراد شاغل است که پنجرهای کاملاً جدید به زندگی باز میکند. آیا میدانستید اختلالی […]
[ad_1]
این شرایط ممکن است چالشهایی را در زندگی زناشویی ایجاد نماید. در این مقاله میکوشیم تا روشهای برخورد با این چالش را با شما خواننده در میان بگذاریم.
با شوهر بازنشسته چه باید کرد؟
در نتیجه بازنشستگی گاهی واقعاً منجر بهنوعی جدیدی از استرس و اختلاف در رابطه زناشویی میشود. زنانی که از بازنشستگی همسر خود ناراحت و عصبانیاند (دچار سندرم شوهر بازنشسته شدهاند) اغلب علت را اینگونه عنوان میکنند:
– شوهرم توقعاتش زیاد و غیرمنطقی شده، مثلاً با اینکه خودش وقت آزاد دارد انتظار دارد من همیشه برایش غذا درست کنم.
– شوهرم واقعاً آداب معاشرت را فراموش کرده و بیادب شده.
– شوهرم دستوپا چلفتی شده و بدون من هیچ کاری را نمیتواند درست انجام بدهد و من باید مدام به او بگویم چه بکند و چه نکند.
– شوهرم دربارهی همهچیز غُر میزند و ایراد میگیرد.
– شوهرم در کارهای مربوط به من دخالت میکند و سرک میکشد.
نکاتی برای نجات از سندرم شوهر بازنشسته
– سراغ رویاهایتان بروید و برایشان برنامهریزی کنید. زوجهایی که طی سالهای زندگی مشترک خود عادت کردهاند با هم برای مسائل مالی و خانوادگی و … برنامهریزی کنند، در دوران بازنشستگی موفقتر عمل میکنند. حتماً شما هم رویاهایی داشتهاید که مشغلهی کار و زندگی و امور بچهها به شما اجازه نداده به دنبالشان بروید. با همسرتان حرف بزنید و ببینید امکان برآورده کردن کدامیک از خواستهها و برنامههایتان را دارید.
– فعالیتهایی انجام دهید که هر دوی شما از آن لذت میبرید. اکنون که همسرتان بازنشسته شده، زمان زیادی برای با هم بودن دارید. انجام فعالیتهای مناسبی که برای هر دویتان جالب باشد میتواند از تنش و استرستان کم کند و شرایطی فراهم کند که از بودن در کنار هم بهجای اینکه حرص بخورید لذت ببرید.
– برای هر کدامتان یک فضای شخصی در خانه در نظر بگیرید و به هم اجازه دهید به علاقه مندیهای فردیتان برسید. همهی ما به فضا و زمانی برای خودمان نیاز داریم تا تنها باشیم و به کاری که دوست داریم بپردازیم. به فضای خصوصی هم احترام بگذارید و از اینکه زمانهایی را فقط اختصاص به خودتان دهید، احساس گناه نکنید. زمانهایی که تنها هستید و به فعالیت محبوبتان مشغولید، در واقع برای سایر زمانها که در کنار همسر و فرزندانتان هستید انرژی میگیرید و شارژ میشوید.
– در مورد احساسات و نگرانیها و بهارخوابهایتان در این مرحلهی جدید از زندگی، راحت و صمیمی با همسرتان حرف بزنید. همسرانی که از ترسها و نگرانیهایشان با هم حرف نمیزنند، معمولاً در درک عقاید و رفتارهای همدیگر به مشکل برمیخورند. مثلاً مردی که تمام روزش را با کار و حرفهاش پُر میکرده و حالا اجباراً زودتر بازنشسته شده ممکن است بابت اینکه دیگر کار نمیکند عصبانی و آشفته باشد. اگر با همسرش در مورد نگرانی و ناراحتی که دارد حرف نزند، او را با رفتارهایش غافلگیر و آزرده خواهد کرد. ارتباط همیشه، مهمترین جزء از رابطه است که اکنون مهمتر هم شده است.
– برای گوش دادن به حرفهای همسرتان وقت بگذارید. خیلی وقتها، خصوصاً زمانی که تنشی وجود دارد، فکر میکنیم میدانیم طرف مقابل چه دارد میگوید و برای شنیدن حرفهایش حوصله نمیکنیم، در واقع اصلاً به آنچه میگوید گوش نمیدهیم. رابطه به همدلی نیاز دارد و همدلی زمانی است که درد و نگرانیها و ترسهای طرف مقابلتان را احساس کنید. در این مرحله یا بحران از زندگی، نیاز به همدلی بیشتر میشود.
– نسبت به هم مهربانتر باشید. مهربانی واگیر دارد. وقتی با همسرتان مهربانی میکنید و ملایمت به خرج میدهید، او کمتر میتواند از دستتان عصبانی بشود و به شما پرخاش کند. مهربانی کمک میکند ارتباطتان قویتر شود و بیشتر ملاحظهی هم را بکنید.
– نکتهای که نباید فراموش کنید این است که شما نمیتوانید همسرتان را تغییر دهید. همهی ما یاد گرفتهایم که نمیتوانیم دیگران را تغییر دهیم، بلکه فقط میتوانیم خودمان را تغییر دهیم. شما میتوانید روی دیگران تأثیر بگذارید و این دقیقاً همان کاری است که باید بکنید. با برنامهریزی جدید برای دوران بازنشستگی میتوانید روی زندگی زناشوییتان اثر بگذارید و از این طرق کنترل امور را به دست بگیرید. اگر هر دو اهل ورزش هستید میتوانید از این به بعد با هم ورزش کنید، با هم به خرید بروید، با هم غذا درست کنید یا اینکه برنامهریزی کنید چه زمانی شما و چه زمانی همسرتان آشپزی کند، به دیدار دوستانتان بروید، در فعالیتهای خیرخواهانه شرکت کنید و البته اوقات شخصی خود را نیز در برنامه بگنجانید.
اگر همسرتان بعد از بازنشستگی افسرده شده …
گاهی دست از کار کشیدن و بازنشسته شدن میتواند آنقدر استرس برانگیز باشد که فرد احساس افسردگی کند و این مسئله بیشتر از آنچه فکر میکنید شایع است. اگر همسرتان با افسردگی بعد از بازنشستگی دستوپنجه نرم میکند یا اصلاً حال و حوصلهی روزهای بازنشستگیاش را ندارد، بهترین کار این است که او را تشویق کنید در مورد احساسش حرف بزند و او را وارد فعالیتهایی کنید. اغلب بیحوصلگی به این دلیل روی میدهد که همسر شما احساس میکند دیگر مفید نیست یا کسی به او نیاز ندارد و این مسئله نیز با تعیین هدف جدید و پذیرفتن مسئولیت برطرف شدنی است.
اگر همسرتان هیچ کاری نمیکند …
اگر همسرتان هرگز از خانه بیرون نمیرود …
اگر همسرتان همیشه بداخلاق و غُرغُرو است …
به نظر میرسد بعضی از مردها با بالا رفتن سن بدخلق میشوند و شما تنها نیستید. انگار این مردها از هر چیزی میتوانند ایراد بگیرند و غرولند کنند، از رفتار همسایه گرفته تا برنامههای تلویزیون! شاید به دلایلی که در بالا گفتیم، همسرتان حس خوبی نسبت به روزهای بازنشستگیاش ندارد و این حس را بدینصورت بروز میدهد و یا شاید هم از اول بداخلاق بوده، اما چون تمام روز سرکار بوده است و زمان کمتری را با او میگذراندهاید متوجه نشدهاید!اما اگر نوسانات خلقی همسرتان بخشی از شخصیت او نیست و بعد از بازنشستگیاش رویداده میتواند علامتی از افسردگی یا آلزایمر زودهنگام باشد. اگر تغییرات خلقی همسرتان جوری است که حتی دوست ندارید با کسی معاشرت کنید، بهتر است از یک مشاور حرفهای کمک بگیرید. ممکن است همسرتان نگرانیهایی داشته باشد یا خسته و ناامید شده باشد و از این بابت که نمیداند باقی زندگیاش چطور خواهد بود، مضطرب است. بههرحال این احتمالات را بررسی کنید، شاید فقط به این نتیجه برسید که همسرتان تبدیل به یک پیرمرد غرغرو شده!بازنشستگی قرار نیست رابطه و زندگیتان را بهم بزند، بلکه صرفاً یک تغییر است و هر تغییری با استرس همراه است. بین خودتان راههای ممکن برای حفظ آرامش و ارتباط بهتر و ضمناً حفظ فضای شخصیتان را پیدا کنید تا از این مرحله از زندگیتان لذت ببرید.
منبع:زندگی آنلاین
[ad_2]
Source link