[ad_1] داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان بدون شک نام بیشتر این افراد سرشناس و مشهور را شنیده اید، اما این ستاره های مشهور به راحتی ستاره نشده اند. برخی در ابتدا به سختی زندگی خود را میگذرانده اند و حتی مدتی در ماشین خود زندگی میکردند. برخی دیگر از این افراد مورد […]
[ad_1]
داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان
بدون شک نام بیشتر این افراد سرشناس و مشهور را شنیده اید، اما این ستاره های مشهور به راحتی ستاره نشده اند. برخی در ابتدا به سختی زندگی خود را میگذرانده اند و حتی مدتی در ماشین خود زندگی میکردند.
برخی دیگر از این افراد مورد اذیت و آزار خانواده های خود قرار میگرفتند و میتوان گفت تقریباً همه این افراد سرشناس با طرد مواجه شدند و رویدادهای زندگی آنها را به ستاره های جهانی تبدیل کرد.
در اصل میتوان گفت شرایط خانواده هیچگاه نمیتواند تاثیر 100 درصدی در موفقیت و ستاره شدن داشته باشد. به ویژه در دنیای امروزی !!
با توجه به این که داستان های زندگی این ستاره ها عجیب است نوجوانان درکی از واقعیت های این گونه ستاره ها ندارند. شناخت روحیه نوجوانان کار والدین است تا به آنها آموزش بدهند که موفقیت تنها به تلاش و باور هر فرد بستگی دارد.
1. سارا جسیکا پارکر
پارکر در یک شهر فقیر معدن زغال سنگ در روستایی اوهایو به دنیا آمد و کوچکترین از چهار فرزند بود. وقتی او دو ساله بود والدینش طلاق گرفتند و مادرش مدت کوتاهی پس از آن دوباره ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند دیگر شد.
ناپدری پارکر که یک راننده کامیون بود، اغلب بیکار بود، بنابراین ستاره آینده در سن بسیار پایین به آواز خواندن و رقصیدن پرداخت تا به درآمد آموزشی مادرش کمک کند و خانواده 10 نفره خود را تغذیه کند.
مادر پارکر علیرغم روزهای سخت و گهگاهی در رفاه، به تشویق فرزندانش به هنر ادامه داد . خانواده به سینسیناتی نقل مکان کردند، جایی که پارکر با بورس تحصیلی در یک مدرسه باله، موسیقی و تئاتر ثبت نام کرد.
وقتی او 11 ساله بود، خانواده به شهر نیویورک سفر کردند تا پارکر بتواند برای نمایشنامه برادوی تست بازیگری بدهد. این سفر موفقیت آمیز بود – او و برادرش هر دو بازیگر شدند و خانواده به نیویورک نقل مکان کردند.
پارکر به سختی کار و نقش آفرینی را ادامه داد و در نهایت تبدیل به شخصیت اصلی سریال Sex and the City شد.
2. سرهنگ (هارلند) سندرز
سرهنگ هارلند سندرز در طول زندگی حرفهای خود از مشاغل مختلف اخراج شد، قبل از اینکه برای اولین بار در سال 1930، زمانی که 40 ساله بود، در طول رکود بزرگ، در ایستگاه خدمات شل کنار جادهای خود به پخت مرغ مشغول شد.
پمپ بنزین او در واقع رستوران نداشت، بنابراین او در محل زندگی شخصی خود از افراد ناهار خوری پذیرایی می کرد. در طول 10 سال بعد، او “دستورالعمل مخفی” و روش پخت سرخ کن تحت فشار خود را برای مرغ سرخ شده معروف خود کامل کرد و به مکان های بزرگتر رفت.
جوجه او حتی در رسانه ها توسط منتقد مواد غذایی دانکن هاینز تحسین شد. با این حال، هنگامی که منطقه بین ایالتی از طریق شهر کنتاکی که رستوران کلنل در دهه 1950 در آن قرار داشت عبور کرد، ترافیک مهم جاده را از بین برد و سرهنگ مجبور شد تجارت خود را ببندد و بازنشسته شود.
او که نگران این بود که چگونه از چک ماهانه 105 دلاری بازنشستگیاش جان سالم به در ببرد، به دنبال رستورانهایی بود که دستور غذای مخفی او را ارائه میکردند.
او برای هر قطعه مرغ فروخته شده یک نیکل میخواست. او به اطراف رفت و در ماشینش خوابید و بیش از 1000 بار طرد شد تا سرانجام اولین شریک زندگی خود را پیدا کرد. اما دست از تلاش برنداشت و با دستور غذایی مرغ به شهرت رسید.
3. شانیا تواین
حرفه ی تواین در واقع بیشتر از سر ناچاری شروع شد تا جاه طلبی خام. پدر و مادرش در دو سالگی طلاق گرفتند و او به ندرت پدرش را می دید.
مادر و ناپدری او، که او با آنها صمیمی شده بود، اغلب نمی توانستند به اندازه کافی زندگی کنند، بنابراین تواین زمانی که تنها هشت سال داشت شروع به آواز خواندن در بارها کرد تا پول بیشتری به دست آورد.
او به یاد می آورد که مادرش در تمام ساعات او را بیدار می کرد تا بلند شود و اجرا کند. متأسفانه وقتی او ۲۱ ساله بود، مادر و ناپدریاش در یک تصادف رانندگی با کامیون چوب بری در بزرگراه کشته شدند.
تواین کار خود را به حالت تعلیق درآورد تا وارد کار شود و از سه خواهر و برادر کوچکترش (که در آن زمان در سنین نوجوانی بودند) مراقبت کند. او در استراحتگاه ها آواز می خواند و رفتن به دنبال ستاره شدن بزرگ را به تعویق انداخت تا اینکه خواهر و برادرانش آنقدر بزرگ شدند که بتوانند از خودشان مراقبت کنند.
شنایا برای کمک مالی به خانواده از سن هشت سالگی در کلوبها و در ساعات بین نیمه شب تا ۲ صبح به خوانندگی میپرداخت. در سن 13 سالگی برای اجرا در برنامهای در تلویزیون CBC دعوت شد.
او در این اجرا خواننده گروه محلی لانگ شات بود. در سال 1984 در آلبوم آهنگساز کانادایی، تیم دنیس، آهنگی دو نفره اجرا کرد. و این شروعی بود برای موفقیت های چشم گیر او.
4. داستان خواندنی و جالب زندگی جی کی رولینگ
جی کی رولینگ به تازگی طلاق گرفته بود، و کمک های دولتی دریافت کرده بود، و در سال 1994 به سختی می توانست هزینه تغذیه نوزادش را بپردازد، درست سه سال قبل از انتشار اولین کتاب هری پاتر، هری پاتر و سنگ فیلسوف.
به گزارش ایران ناز وقتی داشت آن را میخرید، آنقدر فقیر بود که نمیتوانست کامپیوتر یا حتی هزینه فتوکپی رمان 90000 کلمهای را بپردازد، بنابراین هر نسخه را به صورت دستی تایپ میکرد تا برای ناشران ارسال کند.
ده ها بار رد شد تا اینکه بالاخره بلومزبری، ناشر کوچک لندنی، پس از اینکه دختر هشت ساله مدیر عامل عاشق آن شد، فرصتی دوباره به آن داد. و این شد که او پا به جاده ی سر سبز خوشخبتی و موفقیت گذاشت.
5. چگونگی ستاره شدن استیون کینگ
کینگ زمانی که برای اولین بار تلاش می کرد بنویسد شکست خورده بود و در حال تقلا بود. او با همسرش که او هم نویسنده بود در یک تریلر زندگی میکرد و هر دو در مشاغل متعددی کار میکردند تا خانوادهشان را تامین کنند.
و در عین حال حرفه خود را دنبال میکردند. آنها آنقدر فقیر بودند که مجبور بودند برای عروسی خود لباس قرض بگیرند. کینگ نامه های رد شده ی بسیاری برای آثارش دریافت کرد که سیستمی برای جمع آوری آنها ایجاد کرد. او در کتابش درباره نوشتن به یاد میآورد:
تا زمانی که 14 ساله بودم… میخ دیوار من دیگر وزن لغزشهای طرد شده روی آن را تحمل نمیکرد! میخ را با سنبله عوض کردم و به نوشتن ادامه دادم!! او قبل از فروش اولین داستان کوتاه خود، “طبقه شیشه ای” به قیمت 35 دلار، 60 رد دریافت کرد. حتی کتاب پرفروش او، کری، در ابتدا مورد استقبال قرار نگرفت.
پس از دهها رد، سرانجام آن را با پیشپرداخت ناچیز به انتشارات دابلدی فروخت، جایی که جلد گالینگور تنها 13000 نسخه فروخت که این فروش هم عالی نبود. با این حال، بلافاصله پس از آن، Signet Books برای حقوق جلد شومیز به مبلغ 400000 دلار قرارداد امضا کرد که 200000 دلار آن به کینگ رسید. و پس از آن به موفقیت رسید!
6. جیم کری
زمانی که کری 14 ساله بود، پدرش شغل خود را از دست داد و خانوادهاش در شرایط سختی قرار گرفتند. آنها در یک ون VW در چمن یکی از اقوام خود سوار شدند.
و کمدین جوان، مشتاق به حرفه خود بود و تمام زمان را اختصاص داده بود برای موفقیت. که رزومه خود را چند سال قبل، در سن 10 سالگی به نمایش کارول برنت پست کرد.
هشت ساعت طول کشید کار روزانه در کارخانه بعد از مدرسه برای کمک به تامین مخارج زندگی. کری در سن 15 سالگی برای اولین بار برنامه کمدی خود را روی صحنه اجرا کرد، در کت و شلواری که مادرش او را ساخته بودو کاملاً بمباران شد، اما او ناامید نشد.
سال بعد، در 16 سالگی، مدرسه را رها کرد تا تمام وقت روی کمدی تمرکز کند. او مدت کوتاهی بعد به لس آنجلس نقل مکان کرد، جایی که هر شب در Mulholland Drive پارک می کرد و موفقیت خود را تجسم می کرد.
در یکی از همین شبها، او برای «خدمات بازیگری ارائهشده» چکی به ارزش 10،000،000 دلار برای خود نوشت، که او برای روز شکرگزاری 1995 قرار داد. درست قبل از آن تاریخ، او حقوق خود را با Dumb and Dumber شروع کرد. چک خراب شده را که تمام مدت در کیف پولش نگه داشته بود، در تابوت پدرش گذاشت!!
7. تایلر پری
پری دوران کودکی سختی داشت. او در سنین بزرگسالی مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفت، از دبیرستان اخراج شد و دو بار سعی کرد خودکشی کند. یک بار در دوران نوجوانی و بار دیگر در 22 سالگی. در 23 سالگی به آتلانتا نقل مکان کرد و با شروع کار روی صحنه خود، به مشاغل عجیب و غریب پرداخت.
در سال 1992 او نوشت، تهیهکنندگی و در اولین نمایش خود با نام «میدانم که تغییر کردهام » بازی کرد و تا حدودی از تربیت دشوارش مطلع شد. پری تمام پس انداز خود را در نمایش گذاشت و به طرز بدی شکست خورد. دویدن فقط یک آخر هفته به طول انجامید و فقط 30 نفر برای تماشا آمدند.
او با تولید ادامه میداد، کارهای عجیبتری انجام میداد و اغلب در ماشینش میخوابید تا از پس آن بربیاید. شش سال بعد، پری سرانجام موفق شد در هفتمین نمایش خود موفق شود.
او از آن زمان به عنوان کارگردان، نویسنده و بازیگر به یک حرفه بسیار موفق ادامه داد. در واقع، پری در سال 2011 به عنوان پردرآمدترین مرد فوربس در زمینه سرگرمی انتخاب شد.
8. اپرا وینفری
اپرا در طول زندگی عمومی خود با موارد زیادی برخورد کرد – انتقاد در مورد وزن، نژادپرستی، سؤالات مزاحم در مورد تمایلات جنسی او، اما او هرگز اجازه نداد این موضوع مانع از جاه طلبی و انگیزه او شود.
وقتی به دوران کودکی او نگاه میکنید، پیروزیهای شخصی او در پرتو چشمگیرتری نشان داده میشود. گزارش شده است که اپرا در بزرگ شدن قربانی آزار جنسی بوده و بارها مورد آزار و اذیت پسر عمویش، عمو و دوست خانوادگی خود قرار گرفته است.
بعدها باردار شد و در 14 سالگی فرزندی به دنیا آورد که تنها دو هفته بعد از دنیا رفت. اما اپرا استقامت کرد و دبیرستان را به عنوان یک دانشآموز ممتاز به پایان رساند، بورسیه تحصیلی کامل به دانشگاه گرفت و از گوینده یک شبکه محلی در نشویل تا یک سوپراستار بینالمللی و خالق شبکه OWN خود در تلویزیون بالا رفت.
در یک مصاحبه عنوان کرد:(ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم!… بسیاری از ستاره های ایران و جهان دوران کودکی بسیار بدی داشتند چه از نظر مالی و چه شرایط خانوادگی، جدایی پدر ومادر. ….
اما اراده و تلاش هر کدام زندگی آنها را به یک ستاره در زمینه های مختلف تبدیل کرد. یاد بگیریم و بدانیم اراده ی هر چیزی را بکنید با تلاش و باور به آن می رسید.
9. امیلی بلانت
قبل از اینکه بلانت نامزد دریافت گلدن گلوب شود و نقش های اصلی را روی صحنه تئاتر و پرده بزرگ بازی کند، به سختی می توانست با همکلاسی هایش گفتگو کند:
امیلی بین هفت تا چهارده سالگی یک لکنت شدید داشت. همانطور که او به مجله W گفت ، “من بچه باهوشی بودم، و چیزهای زیادی برای گفتن داشتم، اما نمی توانستم آن را بگویم.
این فقط مرا آزار می داد. هرگز فکر نمی کردم بتوانم با کسی مثل این بنشینم و صحبت کنم. من همین الان با شما صحبت می کنم.”
اما همه چیز وقتی تغییر کرد که یکی از معلمان راهنمایی او را تشویق کرد تا برای نمایش مدرسه امتحان کند – با توجه به این واقعیت که او در برقراری ارتباط بسیار مشکل داشت، یک شاهکار کاملاً غیر جذاب بود!
اما معلم به آرامی فشار میآورد و به او پیشنهاد میدهد لهجهها و صدای شخصیتها را امتحان کند تا کلمات را بیرون بیاورند – و این کار هم انجام شد. بلانت در پایان دوران نوجوانی خود بر لکنت خود غلبه کرده بود و به شغل موفقی که اکنون دارد دست یافت!
منبع: گروه سرگرمی ایران ناز
نوشته داستانهای آموزنده و جالب از ستاره های جهان اولین بار در ایران ناز. پدیدار شد.
[ad_2]